معنی فارسی spotted deer
B1جانداری با پوست خالدار که بیشتر در جنگلها یافت میشود.
A type of deer characterized by a coat covered in white spots.
- NOUN
example
معنی(example):
مرقع خالدار به آرامی در علفزار چرا میکرد.
مثال:
The spotted deer grazed peacefully in the meadow.
معنی(example):
دیدن یک مرقع خالدار در طبیعت لحظهای ویژه است.
مثال:
Spotting a spotted deer in the wild is a special moment.
معنی فارسی کلمه spotted deer
:
جانداری با پوست خالدار که بیشتر در جنگلها یافت میشود.