معنی فارسی spragger
B1نوع خاصی از چابکی در راه رفتن که به فرد شخصیت میدهد.
A distinctive way of walking that gives a person character.
- NOUN
example
معنی(example):
او با یک چابکی منحصر به فرد راه میرفت که توجه همه را جلب کرد.
مثال:
He walked with a unique spragger that caught everyone's attention.
معنی(example):
چابکی او او را در جمع متمایز کرد.
مثال:
Her spragger made her stand out in the crowd.
معنی فارسی کلمه spragger
:
نوع خاصی از چابکی در راه رفتن که به فرد شخصیت میدهد.