معنی فارسی sprank

B1

تزئین یا بهبود یک مکان یا موقعیت خاص.

To embellish or enhance a setting or occasion.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند گل‌ها را در باغ آراسته کنند.

مثال:

They decided to sprank the flowers in the garden.

معنی(example):

او می‌خواهد رویداد را با برخی فعالیت‌های سرگرم‌کننده تزئین کند.

مثال:

He wants to sprank the event with some fun activities.

معنی فارسی کلمه sprank

: معنی sprank به فارسی

تزئین یا بهبود یک مکان یا موقعیت خاص.