معنی فارسی spread one's wings
B1به معنای گسترش دامنه فعالیتها و تجربیات شخصی است.
To become more independent and adventurous; to explore new opportunities.
- verb
verb
معنی(verb):
To experiment in life; to find out what one is capable of.
example
معنی(example):
پس از پایان مدرسه، او تصمیم گرفت بالهایش را بگستراند و به دور دنیا سفر کند.
مثال:
After finishing school, she decided to spread her wings and travel the world.
معنی(example):
او میخواهد با راهاندازی کسبوکار خود بالهایش را بگستراند.
مثال:
He wants to spread his wings by starting his own business.
معنی فارسی کلمه spread one's wings
:به معنای گسترش دامنه فعالیتها و تجربیات شخصی است.