معنی فارسی spreeing

B1

درگیر فعالیتی به مدت کوتاه و با شدت، به خصوص در مورد فعالیت‌های سرگرم‌کننده یا خرید.

Engaging in a short period of excessive activity, often in a playful or carefree way.

verb
معنی(verb):

To engage in a spree.

example
معنی(example):

نوجوانان در حال گشت و گذار در شهر بودند و از تعطیلات تابستانی خود لذت می‌بردند.

مثال:

The teenagers were spreeing through the town, enjoying their summer break.

معنی(example):

در هنگام خرید، او بیشتر از چیزی که در نظر داشت خرید کرد.

مثال:

During the shopping spree, she bought more than she intended.

معنی فارسی کلمه spreeing

: معنی spreeing به فارسی

درگیر فعالیتی به مدت کوتاه و با شدت، به خصوص در مورد فعالیت‌های سرگرم‌کننده یا خرید.