معنی فارسی sprighty
B1شخصیتی شاداب و پرانرژی.
Having an energetic and lively character.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در 80 سالگی، او هنوز هم به اندازه همیشه پرانرژی بود و به پیادهرویهای طولانی میرفت.
مثال:
At 80, she was still as sprighty as ever, going for long walks.
معنی(example):
طرز رفتار پرانرژی او را بین همسالانش محبوب کرد.
مثال:
His sprighty manner made him popular among his peers.
معنی فارسی کلمه sprighty
:
شخصیتی شاداب و پرانرژی.