معنی فارسی springhead
B1چشم، جایی که آب از زمین به بیرون میزند.
A place where water springs up from the ground.
- NOUN
example
معنی(example):
چشم منبع آب تازهای برای روستا فراهم کرد.
مثال:
The springhead provided a fresh source of water for the village.
معنی(example):
او در حین پیادهروی در کوهها یک چشم پیدا کرد.
مثال:
He found a springhead while hiking in the mountains.
معنی فارسی کلمه springhead
:
چشم، جایی که آب از زمین به بیرون میزند.