معنی فارسی springhalt

B1

ایست سریع، ایست به طور ناگهانی و با کمی شتاب.

A sudden stop or halt in movement, especially in a military context.

example
معنی(example):

با فرمان، گروه یک ایست سریع کرد.

مثال:

At the command, the squad made a springhalt.

معنی(example):

در طول تمرین، آنها ایست سریع را تمرین کردند تا هماهنگی خود را بهبود بخشند.

مثال:

During the drill, they practiced the springhalt to improve their coordination.

معنی فارسی کلمه springhalt

: معنی springhalt به فارسی

ایست سریع، ایست به طور ناگهانی و با کمی شتاب.