معنی فارسی sprod
B1سprod یک واژه غیررسمی است که به معنای کاشت یا قرار دادن بینظم در جایی به کار میرود.
To scatter or plant seeds or seedlings in a haphazard way.
- OTHER
example
معنی(example):
کشاورز تصمیم گرفت بذرها را به صورت خطوط مستقیم بکارید.
مثال:
The farmer decided to sprod the seeds in a straight line.
معنی(example):
ما باید قبل از زمستان سبزیجات را بکاریم.
مثال:
We need to sprod the vegetables before winter.
معنی فارسی کلمه sprod
:
سprod یک واژه غیررسمی است که به معنای کاشت یا قرار دادن بینظم در جایی به کار میرود.