معنی فارسی squamate

B1 /ˈskweɪmət/

خزندگان خانواده‌ای از اسکواماتا که شامل مارها و لیزاردها می‌شود.

Referring to the group of reptiles that includes lizards and snakes.

noun
معنی(noun):

Any reptile of the order Squamata.

adjective
معنی(adjective):

Covered in scales.

example
معنی(example):

لیزاردها به عنوان خزندگان اسکواماته طبقه‌بندی می‌شوند.

مثال:

Lizards are classified as squamate reptiles.

معنی(example):

گونه‌های اسکواماته ویژگی‌های مختلفی را نشان می‌دهند.

مثال:

The squamate species exhibit various characteristics.

معنی فارسی کلمه squamate

: معنی squamate به فارسی

خزندگان خانواده‌ای از اسکواماتا که شامل مارها و لیزاردها می‌شود.