معنی فارسی squattiness
B1چاقی، ویژگی فردی یا چیزی که به صورتی نزدیک به زمین و عریض و با ارتفاع کم قرار دارد.
The quality or state of being squat; short and broad in stature.
- NOUN
example
معنی(example):
چاقی قورباغه به پنهان شدن آن در چمن کمک کرد.
مثال:
The squattiness of the frog helped it hide in the grass.
معنی(example):
چاقی او او را در برخی ورزشها یک ورزشکار عالی ساخته است.
مثال:
Her squattiness made her a great athlete in certain sports.
معنی فارسی کلمه squattiness
:
چاقی، ویژگی فردی یا چیزی که به صورتی نزدیک به زمین و عریض و با ارتفاع کم قرار دارد.