معنی فارسی squattocratic
B1مربوط به حکومتی که در آن قدرت به افرادی با جثۀ چاق و قوی داده میشود.
Relating to a system of governance where physical strength is valued or prioritized.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جامعه چاقسالار به افرادی که از نظر جسمی قوی بودند، ارزش قائل میشد.
مثال:
The squattocratic society valued those who were physically strong.
معنی(example):
در یک سیستم چاقسالاری، رهبران معمولاً جثهای قوی دارند.
مثال:
In a squattocratic system, the leaders often have a robust build.
معنی فارسی کلمه squattocratic
:
مربوط به حکومتی که در آن قدرت به افرادی با جثۀ چاق و قوی داده میشود.