معنی فارسی squawker

B1

شکاور، موجودی که صدای بلندی دارد و می‌تواند از دور شنیده شود.

A creature that makes loud and distinctive calls.

example
معنی(example):

صدای شکاور از دور شنیده می‌شود.

مثال:

The squawker can be heard from afar.

معنی(example):

شکاور معمولاً صدای بلندی و مشخصی دارد.

مثال:

A squawker often has a loud and distinctive call.

معنی فارسی کلمه squawker

: معنی squawker به فارسی

شکاور، موجودی که صدای بلندی دارد و می‌تواند از دور شنیده شود.