معنی فارسی squawler
B1شخصی که به طور مکرر جیکجیک میکند یا صداهای بلند تولید میکند.
A person who squawks or makes loud noises frequently.
- NOUN
example
معنی(example):
جیکجیککننده در فیلم فوقالعاده خندهدار بود.
مثال:
The squawler in the movie was incredibly funny.
معنی(example):
او به عنوان یک جیکجیککننده در رسانههای اجتماعی شهرت پیدا کرد.
مثال:
He gained fame as a squawler on social media.
معنی فارسی کلمه squawler
:
شخصی که به طور مکرر جیکجیک میکند یا صداهای بلند تولید میکند.