معنی فارسی squeald

B1

جیغ زدن، صدای بلندی تولید کردن به خاطر ترس یا هیجان.

To make a high-pitched sound, often due to fear or excitement.

example
معنی(example):

خوکچه وقتی که ترسید، جست و خیز کرد.

مثال:

The piglet squeald when it was scared.

معنی(example):

او با خوشحالی وقتی هدیه را دریافت کرد جیغ کشید.

مثال:

She squeald delightfully upon receiving the gift.

معنی فارسی کلمه squeald

: معنی squeald به فارسی

جیغ زدن، صدای بلندی تولید کردن به خاطر ترس یا هیجان.