معنی فارسی squealed

B1

فعل گذشته جیغ زدن، اشاره به صداهای بلند و تیز ناشی از اضطراب یا هیجان.

Past tense of squeal; to make a high-pitched sound.

verb
معنی(verb):

To scream with a shrill, prolonged sound.

معنی(verb):

To give sensitive information about someone to a third party; to rat on someone.

example
معنی(example):

او هنگام پایین آمدن ترن هوایی جیغ کشید.

مثال:

She squealed when the roller coaster dropped.

معنی(example):

لاستیک‌ها در جاده مرطوب جیغ کشیدند وقتی خودرو چرخید.

مثال:

The tires squealed on the wet road as the car turned.

معنی فارسی کلمه squealed

: معنی squealed به فارسی

فعل گذشته جیغ زدن، اشاره به صداهای بلند و تیز ناشی از اضطراب یا هیجان.