معنی فارسی squees
A2سوتهایی که به عنوان نشانهای از شادی یا هیجان در یک موقعیت استفاده میشوند.
A high-pitched squeal or sound made to express excitement or joy.
- noun
noun
معنی(noun):
A cry of squee.
example
معنی(example):
او وقتی تولهسگ را دید، از خوشحالی سوتهای بلندی کشید.
مثال:
She let out squees of joy when she saw the puppy.
معنی(example):
جمعیت با ورود سلبریتی به صدای سوتهای بلندی درآمدند.
مثال:
The crowd erupted into squees as the celebrity arrived.
معنی فارسی کلمه squees
:
سوتهایی که به عنوان نشانهای از شادی یا هیجان در یک موقعیت استفاده میشوند.