معنی فارسی squelette

B2

مجموعه استخوان‌ها که بدن یک موجود زنده را تشکیل می‌دهد.

The skeleton of a person or animal, typically composed of bones.

example
معنی(example):

باستان‌شناسان در ویرانه‌های باستانی یک اسکلتی پیدا کردند.

مثال:

The archaeologists found a squelette in the ancient ruins.

معنی(example):

موزه یک اسکلتی کامل از یک دایناسور را به نمایش گذاشت.

مثال:

The museum displayed a complete squelette of a dinosaur.

معنی فارسی کلمه squelette

: معنی squelette به فارسی

مجموعه استخوان‌ها که بدن یک موجود زنده را تشکیل می‌دهد.