معنی فارسی squencher

B1

چیزی که عطش را برطرف می‌کند یا نوشیدنی خوشمزه‌ای که باعث تازگی می‌شود.

A drink that quenches thirst, often something refreshing.

example
معنی(example):

یک نوشیدنی خنک در یک روز گرم واقعا خوب است.

مثال:

A cool drink is a great squencher on a hot day.

معنی(example):

آب‌لیمو به عنوان یک نوشیدنی عالی برای مهمانان عمل کرد.

مثال:

The lemonade served as a perfect squencher for the guests.

معنی فارسی کلمه squencher

: معنی squencher به فارسی

چیزی که عطش را برطرف می‌کند یا نوشیدنی خوشمزه‌ای که باعث تازگی می‌شود.