معنی فارسی squilgee
B1ابزاری برای پاک کردن مایعات، به ویژه از روی سطوح صاف.
A tool used for removing liquids from smooth surfaces.
- NOUN
example
معنی(example):
من از اسکویلگی برای پاک کردن آب از روی زمین استفاده کردم.
مثال:
I used the squilgee to clear the water off the floor.
معنی(example):
یک اسکویلگی برای تمیز کردن پنجرهها بدون خطوط ضروری است.
مثال:
A squilgee is essential for cleaning windows without streaks.
معنی فارسی کلمه squilgee
:
ابزاری برای پاک کردن مایعات، به ویژه از روی سطوح صاف.