معنی فارسی squiredom

B2

حالت یا مقام اشرافی، شامل مالکیت زمین و روابط اجتماعی خاص.

The status or domain held by a squire, often involving land and social privileges.

example
معنی(example):

او پس از فوت پدرش، امتیاز اشرافی را به ارث برد.

مثال:

He inherited the squiredom after his father's passing.

معنی(example):

مفهوم اشرافی شامل مالکیت زمین و وضعیت اجتماعی است.

مثال:

The concept of squiredom includes land ownership and social status.

معنی فارسی کلمه squiredom

: معنی squiredom به فارسی

حالت یا مقام اشرافی، شامل مالکیت زمین و روابط اجتماعی خاص.