معنی فارسی squirewise

B2

به معنای مناسب با مقام یا رتبه یک شخص، به‌ویژه در زمینه‌های اجتماعی یا رسمی.

In a manner suitable to one’s rank or position, particularly in social or formal contexts.

example
معنی(example):

او به صورت سکویرت صحبت کرد تا نشان دهد چه مقامی دارد.

مثال:

He spoke squirewise to indicate his rank.

معنی(example):

روش سکویرت او، بازدیدکنندگان را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

Her squirewise manner impressed the visitors.

معنی فارسی کلمه squirewise

: معنی squirewise به فارسی

به معنای مناسب با مقام یا رتبه یک شخص، به‌ویژه در زمینه‌های اجتماعی یا رسمی.