معنی فارسی squirmier

B1

لق لقوتر به افرادی اشاره دارد که میزان بی‌قراری آن‌ها بیشتر است.

More restless or prone to squirming than others.

example
معنی(example):

هر چه کودک لق لقو تر باشد، آموزش دادن به او سخت‌تر است.

مثال:

The squirmier the child, the harder it is to teach them.

معنی(example):

او پس از پرسیدن سوالات ناخوشایند احساس لق لقوتر کرد.

مثال:

He felt squirmier after being asked uncomfortable questions.

معنی فارسی کلمه squirmier

: معنی squirmier به فارسی

لق لقوتر به افرادی اشاره دارد که میزان بی‌قراری آن‌ها بیشتر است.