معنی فارسی squirrelled
B2 /ˈskwɝ.əld/به عمل پنهان کردن یا ذخیره کردن چیزی برای استفاده در آینده اشاره دارد.
To hide or store away something for future use.
- verb
verb
معنی(verb):
To store in a secretive manner, to hide something for future use
example
معنی(example):
او مقداری پول برای روز مبادا کنار گذاشت.
مثال:
He squirrelled away some money for a rainy day.
معنی(example):
او یادداشتهایش را در کشو گذاشت تا آنها را ایمن نگه دارد.
مثال:
She squirrelled her notes in the drawer to keep them safe.
معنی فارسی کلمه squirrelled
:
به عمل پنهان کردن یا ذخیره کردن چیزی برای استفاده در آینده اشاره دارد.