معنی فارسی stackable
B2قابلیت قرارگیری یا چیدمان اشیاء بر روی هم برای بهینهسازی فضا.
Designed to be placed on top of each other for efficient storage.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این جعبهها قابلیت قرارگیری بر روی هم را برای ذخیرهسازی آسان دارند.
مثال:
These boxes are stackable for easy storage.
معنی(example):
شما میتوانید صندلیهای قابل قرارگیری بر روی هم برای اتاق غذاخوری خود خریداری کنید.
مثال:
You can buy stackable chairs for your dining room.
معنی فارسی کلمه stackable
:
قابلیت قرارگیری یا چیدمان اشیاء بر روی هم برای بهینهسازی فضا.