معنی فارسی stagnature

B1

سکون، حالتی که در آن چیزی متوقف و بی حرکت است، به ویژه در مورد جریان آب.

A state of stagnation, particularly in reference to stagnant water.

example
معنی(example):

مخزن‌ها معمولاً زمانی که ساکن و آرام هستند، دارای سکون هستند.

مثال:

Ponds often have stagnature when they are still and quiet.

معنی(example):

سکون آب آن را به مکانی برای زاد و ولد پشه‌ها تبدیل کرد.

مثال:

The stagnature of the water made it a breeding ground for mosquitoes.

معنی فارسی کلمه stagnature

: معنی stagnature به فارسی

سکون، حالتی که در آن چیزی متوقف و بی حرکت است، به ویژه در مورد جریان آب.