معنی فارسی stainableness
B1ویژگی یا قابلیت قابلیت در برابر لکه و کثیفی برای یک ماده خاص.
The quality or state of being resistant to staining.
- NOUN
example
معنی(example):
لکهپذیری این رنگها آنها را برای آشپزخانهها مناسب میکند.
مثال:
The stainableness of these paints makes them suitable for kitchens.
معنی(example):
ما باید قبل از گرفتن تصمیم، لکهپذیری مواد را ارزیابی کنیم.
مثال:
We need to assess the stainableness of the materials before making a decision.
معنی فارسی کلمه stainableness
:
ویژگی یا قابلیت قابلیت در برابر لکه و کثیفی برای یک ماده خاص.