معنی فارسی stanchel
B1ابزاری برای هدایت یا جمعآوری آب یا مایعات.
A device or tool used for managing or channeling water.
- NOUN
example
معنی(example):
سوسن آب را به طور مؤثری جمعآوری کرد.
مثال:
The stanchel caught the water effectively.
معنی(example):
استفاده از سوسن میتواند به تغییر مسیر آب کمک کند.
مثال:
Using a stanchel can help divert water flow.
معنی فارسی کلمه stanchel
:
ابزاری برای هدایت یا جمعآوری آب یا مایعات.