معنی فارسی standardizable
B1قابلیت این را دارد که به یک استاندارد مشخص تبدیل شود تا کارایی و سازگاری را بهبود بخشد.
Capable of being made into or conforming to an established standard.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روشها قابل استانداردسازی برای بهبود کارایی هستند.
مثال:
The procedures are standardizable to improve efficiency.
معنی(example):
ما به شیوههای قابل استانداردسازی نیاز داریم تا اطمینان حاصل شود که ثبات وجود دارد.
مثال:
We need standardizable practices to ensure consistency.
معنی فارسی کلمه standardizable
:
قابلیت این را دارد که به یک استاندارد مشخص تبدیل شود تا کارایی و سازگاری را بهبود بخشد.