معنی فارسی standaway

B1

دور نگه‌داشتن یا جلوگیری از نزدیکی به چیزی.

To stand some distance away from something.

example
معنی(example):

لطفاً از لبه سکو دور بایستید.

مثال:

Please standaway from the edge of the platform.

معنی(example):

او به همه گفت که دور بایستند در حالی که مسئله را اصلاح می‌کند.

مثال:

He told everyone to standaway while he fixed the issue.

معنی فارسی کلمه standaway

: معنی standaway به فارسی

دور نگه‌داشتن یا جلوگیری از نزدیکی به چیزی.