معنی فارسی starlight
B2 /ˈstɑː(ɹ)laɪt/نور و درخشندگی که از ستارهها به زمین میتابد.
The light emitted by stars.
- noun
noun
معنی(noun):
Light emitted from stars other than the Sun.
example
معنی(example):
ما بیرون نشسته بودیم و از نور ستارگان در یک شب صاف لذت میبردیم.
مثال:
We sat outside enjoying the starlight on a clear night.
معنی(example):
نور ستارهها مسیر را در حالی که از میان جنگل راه میرفتیم روشن کرد.
مثال:
The starlight illuminated the path as we walked through the forest.
معنی فارسی کلمه starlight
:
نور و درخشندگی که از ستارهها به زمین میتابد.