معنی فارسی starnie
B1استارنیک، موجودی کوچک با بالهای درخشان که به دلیل زیباییاش معروف است.
A small creature known for its sparkling wings.
- NOUN
example
معنی(example):
استارنیک یک موجود کوچک است که به خاطر بالهای درخشانش شناخته میشود.
مثال:
The starnie is a small creature known for its sparkling wings.
معنی(example):
مردم اغلب استارنیک را در حال پرواز در باغهایشان میبینند.
مثال:
People often see a starnie fluttering in their gardens.
معنی فارسی کلمه starnie
:
استارنیک، موجودی کوچک با بالهای درخشان که به دلیل زیباییاش معروف است.