معنی فارسی starshine

B1

درخشش ستاره‌ها، به نور و روشنی که از ستاره‌ها ساطع می‌شود اشاره دارد.

The light emitted by stars; often referring to the soft glow of a starry night.

example
معنی(example):

درخشش ستاره‌ها به آرامی مسیر را روشن کرد.

مثال:

The starshine illuminated the pathway softly.

معنی(example):

زیر درخشش ستاره‌ها، آنها داستان‌های ماجراجویی‌های خود را به اشتراک گذاشتند.

مثال:

Under the starshine, they shared stories of their adventures.

معنی فارسی کلمه starshine

: معنی starshine به فارسی

درخشش ستاره‌ها، به نور و روشنی که از ستاره‌ها ساطع می‌شود اشاره دارد.