معنی فارسی startingno

B1

هيچ‌ واکنشی نداشتن، در موقعیتی که انتظار می‌رفت مردم واکنشی نشان دهند.

A complete lack of reaction, typically unexpected.

example
معنی(example):

او نسبت به این خبر هیچ واکنشی نداشت.

مثال:

He had a startingno reaction to the news.

معنی(example):

در بازی، لحظه‌ای وجود داشت که همه‌چیز سکوت کرد.

مثال:

In the game, there was a startingno moment when everything went silent.

معنی فارسی کلمه startingno

: معنی startingno به فارسی

هيچ‌ واکنشی نداشتن، در موقعیتی که انتظار می‌رفت مردم واکنشی نشان دهند.