معنی فارسی starty
B1احساس آغاز، اشاره به هیجان و تازگی یک شروع جدید دارد.
Pertaining to the nature of beginnings, characterized by freshness and enthusiasm.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
احساس آغازین یک شروع جدید، تازگیبخش است.
مثال:
The starty feeling of a new beginning is refreshing.
معنی(example):
او به طبیعت آغازین ماجرای پیش رو خوشامد گفت.
مثال:
She embraced the starty nature of the adventure ahead.
معنی فارسی کلمه starty
:
احساس آغاز، اشاره به هیجان و تازگی یک شروع جدید دارد.