معنی فارسی stational

B1

در وضعیت ثابت، بدون حرکت یا تغییر.

Referring to a state of being stationary or not in motion.

example
معنی(example):

مرحله ایستایی در مطالعه پدیده های خاص بسیار مهم است.

مثال:

The stational phase is crucial in the study of certain phenomena.

معنی(example):

در حالت ایستایی، جسم در یک موقعیت ثابت باقی می‌ماند.

مثال:

In a stational state, the object remains in a fixed position.

معنی فارسی کلمه stational

: معنی stational به فارسی

در وضعیت ثابت، بدون حرکت یا تغییر.