معنی فارسی statically

B2

به صورت استاتیک، به شیوه‌ای که در آن حرکت وجود ندارد.

In a manner that relates to forces and bodies at rest.

example
معنی(example):

پروژه به طور استاتیک قبل از آغاز ساخت و ساز ارزیابی شد.

مثال:

The project was evaluated statically before construction began.

معنی(example):

آزمایش‌ها به طور استاتیک انجام شد تا از ایمنی اطمینان حاصل شود.

مثال:

Tests were conducted statically to ensure safety.

معنی فارسی کلمه statically

: معنی statically به فارسی

به صورت استاتیک، به شیوه‌ای که در آن حرکت وجود ندارد.