معنی فارسی staymaking

B1

فرایند ایجاد و طراحی بندهایی که به لباس‌ها کمک می‌کند تا بهتر جا بیفتند.

The act of making or designing stays for clothing.

example
معنی(example):

طراحی و ساخت بندهای لباس نیاز به مهارت دارد تا لباس به خوبی جا بیفتد.

مثال:

Staymaking requires skill to ensure clothing fits well.

معنی(example):

فرآیند طراحی و ساخت بندها برای لباس‌های با کیفیت بسیار مهم است.

مثال:

The staymaking process is crucial for quality garments.

معنی فارسی کلمه staymaking

: معنی staymaking به فارسی

فرایند ایجاد و طراحی بندهایی که به لباس‌ها کمک می‌کند تا بهتر جا بیفتند.