معنی فارسی stemwinding
B1نیمهچرخانی، عمل به حرکت درآوردن یا تنظیم کردن مکانیکی چیزی، مانند ساعت.
The act of winding a mechanical watch to keep it running.
- VERB
example
معنی(example):
نیمهچرخانی ساعت قدیمی یک فرایند دقیق بود.
مثال:
The stemwinding of the old watch was a delicate process.
معنی(example):
او وقت خود را صرف نیمهچرخانی ساعت جیبی پدربزرگش کرد.
مثال:
He spent time stemwinding his grandfather's pocket watch.
معنی فارسی کلمه stemwinding
:
نیمهچرخانی، عمل به حرکت درآوردن یا تنظیم کردن مکانیکی چیزی، مانند ساعت.