معنی فارسی sticking-out
B1بیرون زده، به طور برجسته یا نامنظم برآمدن یا نمایان شدن از سطح یا مرز یک شیء.
To protrude or extend beyond a surface or boundary.
- OTHER
example
معنی(example):
شاخه از درخت بیرون زده بود.
مثال:
The branch was sticking out from the tree.
معنی(example):
پیراهن او از شلوار بیرون زده بود.
مثال:
His shirt was sticking out from his pants.
معنی فارسی کلمه sticking-out
:
بیرون زده، به طور برجسته یا نامنظم برآمدن یا نمایان شدن از سطح یا مرز یک شیء.