معنی فارسی stilliest
B1آرامترین، بیحرکتترین، به معنای داشتن حداقل حرکت یا فعالیت.
Most still or calm; the quietest or least active.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساکنترین بخش روز معمولاً اوایل صبح است.
مثال:
The stilliest part of the day is usually early in the morning.
معنی(example):
او از آرامترین لحظات کنار دریاچه لذت برد.
مثال:
She enjoyed the stilliest moments by the lakeside.
معنی فارسی کلمه stilliest
:
آرامترین، بیحرکتترین، به معنای داشتن حداقل حرکت یا فعالیت.