معنی فارسی stimulatory

B2

تحریکی به معنای ایجاد انرژی یا فعالیت بیشتر در یک سیستم یا ارگانیزم و به خصوص در علم پزشکی و روانشناسی استفاده می‌شود.

Relating to or causing stimulation.

example
معنی(example):

داروی جدید تأثیر تحریکی بر روی مغز دارد.

مثال:

The new medicine has a stimulatory effect on the brain.

معنی(example):

تکنیک‌های تحریکی به بهبود تمرکز کمک می‌کنند.

مثال:

Stimulatory techniques help improve concentration.

معنی فارسی کلمه stimulatory

: معنی stimulatory به فارسی

تحریکی به معنای ایجاد انرژی یا فعالیت بیشتر در یک سیستم یا ارگانیزم و به خصوص در علم پزشکی و روانشناسی استفاده می‌شود.