معنی فارسی stinkwort

B1

نام عمومی برخی از گیاهان که به خاطر بوی بد یا قوی‌شان شناخته می‌شوند.

A common name for certain plants noted for their foul odor.

example
معنی(example):

گیاه بدبو معمولاً در مناطق مرطوب یافت می‌شود که به خاطر بوی بدش شناخته شده است.

مثال:

Stinkwort can often be found in damp areas, known for its foul smell.

معنی(example):

آنها ما را درباره‌ی گیاه بدبو که در نزدیکی رودخانه رشد می‌کند، هشدار دادند.

مثال:

They warned us about the stinkwort that grows near the river.

معنی فارسی کلمه stinkwort

: معنی stinkwort به فارسی

نام عمومی برخی از گیاهان که به خاطر بوی بد یا قوی‌شان شناخته می‌شوند.