معنی فارسی stintedly
B1به معنای محدود و با احتیاط در ارائه چیزی به دیگران.
In a manner that is restrictive or limited.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطرز محدودی کمک کرد و نمیخواست بیش از حد درگیر شود.
مثال:
He stintedly offered help, not wanting to get too involved.
معنی(example):
آنها بهطرز محدودی منابعی برای پروژه ارائه دادند.
مثال:
They stintedly provided resources for the project.
معنی فارسی کلمه stintedly
:
به معنای محدود و با احتیاط در ارائه چیزی به دیگران.