معنی فارسی stippling

B2

تکنیک هنری که در آن نقاط کوچک به صورت گروهی استفاده می‌شود تا تصاویری بسازد.

The technique of using dots to create shading or texture in art.

verb
معنی(verb):

To use small dots to give the appearance of shading to.

noun
معنی(noun):

A stippled pattern.

example
معنی(example):

نقطه‌گذاری شامل استفاده از نقاط برای ایجاد سایه در نقاشی‌هاست.

مثال:

Stippling involves using dots to create shadows in drawings.

معنی(example):

تکنیک نقطه‌گذاری هنرمند به اثر هنری عمق بیشتری اضافه کرد.

مثال:

The artist's stippling technique added depth to the artwork.

معنی فارسی کلمه stippling

: معنی stippling به فارسی

تکنیک هنری که در آن نقاط کوچک به صورت گروهی استفاده می‌شود تا تصاویری بسازد.