معنی فارسی stithies
B1جمع استیتی، مکانهایی برای کار کردن آهنگران.
Plural of stithy; places where blacksmiths work.
- NOUN
example
معنی(example):
او در طول حرفهاش در بسیاری از استیتیها کار کرده است.
مثال:
He's worked in many stithies throughout his career.
معنی(example):
استیتیهای مناطق مختلف به خاطر هنرشان شناخته شدهاند.
مثال:
The stithies across the region are known for their craftsmanship.
معنی فارسی کلمه stithies
:
جمع استیتی، مکانهایی برای کار کردن آهنگران.