معنی فارسی stithly

B1

به معنای دقیق و با دقت در زمینه کارگاه آهنگری.

In a precise or skillful manner, especially related to blacksmithing.

example
معنی(example):

حرکات او استیتی بود، دقیق به هنگام شکل دادن به فلز.

مثال:

His movements were stithly, precise as he forged the metal.

معنی(example):

او ابزارها را به طور استیتی اداره کرد تا از حوادث جلوگیری کند.

مثال:

She handled the tools stithly to avoid accidents.

معنی فارسی کلمه stithly

: معنی stithly به فارسی

به معنای دقیق و با دقت در زمینه کارگاه آهنگری.