معنی فارسی stituted
B1به معنای تعیین و معین کردن قواعد و اصول در یک زمینه خاص.
To have been established or specified, often in a formal context.
- VERB
example
معنی(example):
قوانین به منظور بهبود ایمنی در کارگاه استیوت شده بودند.
مثال:
The rules were stituted to improve safety in the workshop.
معنی(example):
راهنماهای جدید برای افزایش بهرهوری استیوت شدند.
مثال:
New guidelines were stituted to enhance productivity.
معنی فارسی کلمه stituted
:
به معنای تعیین و معین کردن قواعد و اصول در یک زمینه خاص.