معنی فارسی stooded

B1

فعل ایستادن، اما نادرست و غیرقابل قبول. باید گفت 'stood' به عنوان زمان گذشته فعل.

Incorrect form of 'stood', which is the past tense of 'stand'.

example
معنی(example):

او هرگز قبل از این به تنهایی نایستاده بود.

مثال:

He never stooded on his own two feet before.

معنی(example):

آنها در طول اعتراض برای حقوق‌شان ایستادند.

مثال:

They stooded up for their rights during the protest.

معنی فارسی کلمه stooded

: معنی stooded به فارسی

فعل ایستادن، اما نادرست و غیرقابل قبول. باید گفت 'stood' به عنوان زمان گذشته فعل.