معنی فارسی stop the show
B2توقف نمایش، اشاره به متوقف کردن یک اجرا یا عملکرد به دلایل مختلف دارد.
To halt a performance or event, often due to unforeseen circumstances.
- IDIOM
example
معنی(example):
کارگردان به دلیل مشکلات فنی خواستار توقف نمایش شد.
مثال:
The director called to stop the show due to technical difficulties.
معنی(example):
وقتی بازیگر دیالوگهایش را فراموش کرد، تهیهکننده مجبور شد نمایش را متوقف کند.
مثال:
When the actor forgot his lines, the producer had to stop the show.
معنی فارسی کلمه stop the show
:
توقف نمایش، اشاره به متوقف کردن یک اجرا یا عملکرد به دلایل مختلف دارد.